
کیفیت زندگی کاری:پایان نامه اعتیاد به کار و بهداشت شغلی و کیفیت زندگی کاری
ژانویه 9, 2019تعریف کیفیت زندگی کاری:
یکی از متغیرهایی که اخیراً مورد توجه بسیاري از مدیرانی که درصدد ارتقاي کیفیت منابع انسانی خود هستند، قرارگرفته مسئله کیفیت زندگی کاري است، کیفیت زندگی کاري مسئلهای پیچیده و مرکب از متغیرهای محیط کاري است و حاصل ارزیابی کلی شخص از شغلش میباشد.(دهقان نیری و همکاران 1387، 2)
بودین و ادگار (2003، 106) در تعریف خود کیفیت زندگی کاري را مجموعه شرایط واقعی کار در سازمان میدانند و اعتقاد دارند کیفیت زندگی کاري خود را به صورت نگرش و احساس کارکنان از کار خود بهطور خاص نشان میدهد و شامل جنبههای وسیعی از محیط کاري است که بر یادگیري و سلامت کارکنان تأثیر میگذارد.
همچنین میتوان گفت کیفیت زندگی کاري عبارت است از ادراك کارکنان از بهداشت فیزیکی(جسمی) و روانی )ذهنی( خود در محیط کار و عوامل کاری مثل مشارکت کارکنان، توسعه شغلی، حل تعارض، ارتباط، سلامت، امنیت شغلی، جبران برابر برای کارمندان و محیط امن و افتخارآمیز. (کاسیو 1995، 306)
کیفیت زندگی کاری به معنی نوعی فلسفه مدیریتی است که باید شأن و منزلت کارکنان را حفظ کرده، بهبود تغییر و ارتقاء فرهنگ سازمانی را به همراه بیاورد. (گیبسون[1] و همکاران 2003)
ازنظر ساراجی و درگاهی (2006) كيفيت زندگي كاري مجموعهای از روشها و اقداماتي است كه به افزايش و حفظ رضايت كارمندان كمك کرده و هدف آن بهبود شرايط كاري کارمندان و افزايش کارآیی سازمان باشد. کیفیت زندگی کاری مسئلهای پیچیده و مرکب از متغیرهای محیط کاری بوده و نتیجه ارزیابی کلی شخص از شغلش میباشد.(ناکس، ایروینگ و آنالی[2] 1997، لوئیس، برازیل، کروئگر، لوفلد و جام[3] 2001).
از نگاهی دیگر، کیفیت زندگی کاري را میتوان به دو صورت زیر نیز تعریف نمود:
در تعریف عینی از کیفیت زندگی کار از مجموعه اي از شرایط واقعی کار در یك سازمان مانند میزان حقوق و مزایا، امکانات رفاهی، بهداشت و ایمنی، مشارکت در تصمیمگیری مردمسالاری، تنوع و غنی بودن مشاغل و… صحبت به میان میآید (ممی زاده 1375، 224)
و تعریف ذهنی از کیفیت زندگی کاري شامل تصور فرد و طرز تلقی او از کیفیت زندگی کاري بهطور اخص میگردد؛ به عبارت دیگر، کیفیت زندگی کاري براي هر فرد یا گروهی از افراد با فرهنگ و طرز تلقی آنان منعکس کننده مفهومی خاص میباشد که بهطور اجمالی میتوان گفت: “کیفیت زندگی کاري” مجموعه اي از ا قداما ت و اصلاحات مستمري است که از طریق بهبود شرایط کار، غنیسازی شغل، تواناسازی کارکنان و افزایش دانش، بینش و مهارتهای حرفهای آنان، منافع فرد، سازمان و جامعه محقق میگردد.(شریف زاده و خیر اندیش 1388، 52-29)
گاهی اوقات کیفیت زندگی کاری شامل مفاهیم فراوانی میگردد که یکی از آنها میتواند رضایت شغلی باشد؛ زیرا در بسیاری از برنامههای کیفیت کاری تلاش بر آن بوده تا رضایت شغلی کارکنان از طریق افزایش سطح انگیزش درونی آنان افزایش یابد. بهطورکلی مفهوم کیفیت زندگی کاری مهم به نظر میرسد. در واقع کیفیت زندگی کاری ازیکطرف عوامل مؤثر بر رشد و توسعهسازمانی را موردتوجه قرارداد و از طرف دیگر راهکارهای افزایش بهرهوری کارکنان در سازمانها را عرضه مینماید.(فتحی و همکاران 1385، 77-69)
كيفيت زندگي كاري دارای ساختاری چندبعدی و پويايي است كه در حال حاضر مفاهيمي مانند امنيت شغلي، سيستم پاداش، فرصتهای ارتقا و آموزش و مشاركت در تصمیمگیری را در برمیگیرد.(کنسایدین[4] 2001) اگرچه تعريف رسمي براي كيفيت زندگي كاري وجود ندارد، روانشناسان و دانشمندان مديريت در كل معتقدند و توافق دارند كه كيفيت زندگي كاري ساختاري میباشد كه از لحاظ بهزيستي براي كاركنان ايده آل است و میتوان در یک تعريف كلي اینطور بیان نمود که كيفيت زندگي كاري به معني تصور ذهني و درك و برداشت كاركنان يك سازمان از مطلوبيت فيزيكي و رواني محيط كار خود است.(میرسپاسی 1384) باتوجه به تعريف فوق در هر جامعه، منطقه و سازمان تصورات مختلف ذهني دربارة زندگي كاري وجود دارد. بنابراين میتوان سطوح مختلفي از كيفيت زندگي كاري براي افراد در سازمانها و محیطهای كاري متفاوت متصور شد. مستنداتي وجود دارد كه نشان میدهد كارمند خوشحال، بهرهوری بيشتري دارد. كارمند خوشحال فردي ازخودگذشته، صادق و باوفاست. همچنين تحقيقات زيادي نشان دادهاند كه كيفيت زندگي كاري تأثیر بسیاری روي پاسخهای رفتاري فرد مانند هویتسازمانی، رضايت شغلي، مشاركت شغلي، تلاش و كوشش شغلي، عملكرد شغلي، قصد ترك خدمت از سوي ديگر، تعهد سازماني بهعنوان، عملكرد معكوس و وارونه، بيزاري و بيگانگي از خود دارد.(سیگری و افراطی 2001،241 و والتون 1980، 493-484)
لیو[5] (1976) نیز سه رویکرد را در بررسی مفهوم کیفیت زندگی ارائه میدهد: 1- تعریف کیفیت زندگی بر اساس عناصر تشکیلدهنده آن مانند شادکامی، رضایتمندی، ثروت، سبک زندگی و. 2- تعریف کیفیت زندگی از طریق بکارگیری شاخصهای عینی و ذهنی اجتماعی مانند تولید ناخالص داخلی، بهداشت، شاخص رفاه، شاخص آموزش و… 3-تعریف کیفیت زندگی بر اساس تعیین متغیرها یا عوامل مؤثر بر کیفیت زندگی و توجه به زمینهها و شرایطی که در آن، سطح کیفیت زندگی تعیین میشود. همچنین کاتر[6] (1985) نیز کیفیت زندگی را به مثابه رضایت فرد از زندگی و محیط پیرامونی تعریف میکند که نیازها، خواستهها، ترجیحات سبک زندگی و سایر عوامل ملموس و غیرملموسی را که بر بهزیستی همه جانبه فرد تأثیر دارند، در بر میگیرد.
و در یک تعریفی دیگر میتوان کیفیت زندگی کاری را به معنی تصور ذهنی و برداشت کارکنان یک سازمان از مطلوبیت فیزیکی و روانی محیط کار خود تعریف نمود و با وجود تفاوت در تعاریف، تحقیقات نشاندهندهی آن است که برخی از ویژگیها در اغلب جوامع مشترك هستند که از آن جمله میتوان به حقوق ومزایا، خدمات رفاهی، بیمه بازنشستگی و مواردی از این قبیل اشاره کرد که دانشمندان متعددی آنها را بهعنوان اجزای کیفیت زندگی کاری معرفی نمودهاند.(سلمانی 1384)
موری نیز با رویکردی تلفیقی، چهار مجموعه زیر را برای بهبودی کیفیت زندگی مؤثر میداند که آنها عبارتاند از منابع مادی، امنیت، عزتنفس و خشنودی و در هر زمینه یک سطح آستانه را پیشبینی مینماید که در آن سطح شادکامی فرد تحقق مییابد. او عدالت و آزادی را بهعنوان پیشنیازهای این مجموعه شرایط فرض میکند و نظرش این میباشد که کیفیت زندگی در صورتی بهبود مییابد که:
1-منابع مادی پایهای در دسترس باشند.
2- قدرت سیاسی برای اجرا و تقویت استانداردهای جمعی وجود داشته باشد.
3- محیطی فراهم باشد که در آن افراد بتوانند مسئولیت کارهایشان را بپذیرند و اعتمادبهنفس خود را بهبود بخشند.
4-افراد بتوانند استقلال و توانمندی لازم برای خشنودی انسانی را تجربه کنند.(موری[7] 1998)
و به لحاظ مفهومی کاربرد این واژه در شش حوزه توسط فرانس[8] به همراه حوزههای مؤثر در آن دستهبندی و آورده گردیده است که آنها عبارتاند از:
1 – زندگی عادی،2- مطلوبیت اجتماعی، 3- شادکامی، 4- رضایت از زندگی، 5- دستیابی به اهداف شخصی، 6- استعدادهای ذاتی
جدول (2-6) حوزههای مختلف بکارگیری مفهوم کیفیت زندگی کاری بر اساس مطالعه فرانس 1996، 304-293
حوزه کاربرد مفهوم | عناصر مؤثر در مفهومسازی |
زندگی عادی | توان تأمین نیازهای اساسی و حفظ سلامتی/تمرکز بر تواناییهای کارکردی |
مطلوبیت اجتماعی | توانایی فرد بهمنظور ایجاد یک زندگی مفید اجتماعی/ ایفای نقش مؤثر در جامعه/ برخورداری از موقعیت مناسب شغلی |
شادکامی | تعامل میان احساس هیجان و افسردگی/ متأثر از عوامل درونی و بیرونی/ موقتی و کوتاهمدت |
رضایت از زندگی | ارزیابی مثبت فرد از کیفیت زندگی خود/ معطوف به تواناییهای شخص / رضایتمندی در زمینههای مختلفی چون عشق، ازدواج، روابط دوستانه، اوقات فراغت، شغل و… |
دستیابی به اهداف شخصی | توان فرد در دستیابی به اهداف/ رضایت شخصی، خودباوری و رضایتمندی در هنگام مقایسه خود با دیگران/ حداقل شکاف میان موقعیت واقعی و انتظارات فرد |
استعدادهای ذاتی | تواناییها و استعدادهای فیزیکی و ذهنی بالفعل و بالقوه فرد (بهطور فطری) |
[1] Gibson
[2] Knox , Irving & Annalee
[3] Lewis , Brazil , Krueger , Lohfeld & Tjam
[4] Censidine
[5] Liu
[6] Cutter
[7] Murray
[8] Ferrans