
مدل های هزینههای کیفیت -پایان نامه درباره هزینه های کیفیت
ژانویه 6, 2019
مدل های تعیین هزینههای کیفیت
اصول هزینهیابی کیفیت تا حدود زیادی مشخص و بدون ابهام است. هدف نهایی عبارتست از “تعیین سطح بهینه کیفیت که در آن هزینهها حداقل میشود” . آنچه از اهمیت بیشتری برخوردار است و اکثر محققان این حوزه را به تکاپو واداشته، تعیین اقلامی است که باید به عنوان هزینههای کیفیت لحاظ شوند. براین اساس تاکنون مدلهای مختلفی ارائه شده است که می توان آن ها را در چهار دسته کلی طبقهبندی نمود.
مدل های هزینه های کیفیت را می توان در چهار دسته کلی طبقه بندی کرد.
-9-1. مدل P-A-F
این مدل قدیمیترین و متداولترین روش هزینه یابی کیفیت است. اکثر سازمان هایی که به طور جدی هزینه های کیفیت را در سیستم خود لحاظ و هزینهیابی کیفیت را بکار گرفته اند، از این روش استفاده می کنند. هزینه ها در این مدل به سه بخش تقسیم می شود که عبارتند از: هزینههای پیشگیری (هزینه اقداماتی که برای اطمینان از تولید کالا یا خدمت با کیفیت مطلوب انجام می شود)، هزینه های ارزیابی (هزینه بازرسی و ارزیابی کلیه بخش های دخیل در تولید) و هزینه های شکست (هزینه هایی که به دلیل خروجی فاقد کیفیت مطلوب و در جهت اصلاح کالا یا خدمت معیوب (داخلی یا خارجی )صورت میگیرد) (دیل و پلانک[1]،2003). جوران(1962) برمبنای این مدل نظریهای ارائه داد که رابطه معکوس میان هزینه پیشگیری و ارزیابی از یک سو و هزینه شکست را از سوی دیگر نمایش میدهد. بر این اساس سرمایهگذاری بیشتر، در دو بخش پیشگیری و بازرسی، سبب کاهش هزینههای شکست می شود. این داد و ستد معکوس که بسیار شناخته شده و از مقبولیت بالایی برخوردار است، به خوبی بیانگر مفهوم سطح بهینه کیفیت می باشد که اساس هزینهیابی کیفیت است (نمودار2- 1).
[1]– dale and plunkett
بنابراین سطحی از کیفیت وجود دارد که در آن هزینههای کیفیت در حداقل خود واقع است. البته در دورههای بعد، برخی از محققین به این نظریه انتقاد داشتند و آن را به چالش کشیدند. این نظریات بر این اساس استوار بود که نقطه بهینه و اقتصادی برای کیفیت وجود ندارند و سطح بهینه برای کیفیت در حقیقت سطح بدون عیب است.
بورگس[1] تلاش نمود تا این دو نظریه را با یکدیگر تطبیق دهد. نتیجه مطالعات او این بود که دیدگاه کلاسیک برای دوره زمانی مشخص و محدود و دیدگاه مدرن برای افق زمانی نامحدود مناسب است. همچنین فاین[2]، داوس[3]، ماسلوس[4] و دادا[5] پیشنهاد دادند که مدل سنتی، تصویری دقیق و ایستا از سطوح اقتصادی کیفیت ارائه میدهد، حال آنکه در شرایط دینامیک و چند دورهای، هزینههای شکست با گذشت زمان و بدون نیاز به افزایش در هزینههای پیشگیری و ارزیابی کاهش می یابند (نمودار1-2).
[1] – Burgess
[2] -Fine
[3] -Dawes
[4] -Marcellus
همان طور که در اغلب متون کیفیت ذکر شده، هزینههای کیفیت به چهار گروه عمده تقسیم میشوند:
1 . هزینههای پیشگیری
2 . هزینههای ارزیابی
- هزینههای شکست داخلی
- هزینههای شکست خارجی
چنانچه در نمودار (1-2) مشاهده ميشود، دو گروه اول هزينه ها مربوط به توليد محصول مرغوب و دو گروه آخر ناشي از توليد محصول نامرغوب ميباشد. اين دو نوع هزينه، هزينه محصول مرغوب و هزينه محصول نامرغوب با هم نسبت عکس دارند؛ يعني هر چه ما هزينه توليد محصول مرغوب را بالا ببريم، هزينه هاي توليد محصول نامرغوب کاهش مييابد. هزينه هاي کيفيت در جايي قبل از کيفيت 100 درصد به حداقل ميرسد؛ بنابراين سازمان ها سعي کردند محصول را در همان حيطه اي توليد کنند که هزينه به حداقل ميرسد. ضروري است که بين هزينه هاي کيفيت معقول و منطقي وهزينه هاي کيفيت غير ضروري و نامناسب، مدل و روش مناسبي را ترسيم کنيم (نمودار2-3) (گرینا[1]،1999).
[1] – gryna
با وجود انتقاداتی که به نظریه سنتی جوران وارد شده است، مدل سنتی و رابطه معکوس ذکر شده همچنان دارای مقبولیت گستردهای است و در مباحث مربوط به کیفیت، به آن استناد میشود.
2-9-2. مدل هزینه فرصت یا هزینه پنهان
در این مدل هزینه فرصت از دست رفته به سایر هزینههای کیفیت لحاظ شده در مدلPAF اضافه میشود. به دلیل عینی نبودن هزینه فرصت از دست رفته، تنها امکان تخمین این هزینهی ناآشکار وجود دارد. این هزینهها که اخیراً مورد توجه قرار گرفتهاند، شامل مواردی از قبیل سود کسب نشده به دلیل از دست دادن مشتری یا کاهش درآمد به دلیل عدم تطبیق است. براین اساس هزینههای کیفیت شامل هزینه پیشگیری، ارزیابی، شکست و فرصت از دست رفته خواهد بود. محققان در مطالعات خود، اقلام متعددی را برای هزینه فرصت از دست رفته برشمردهاند. از جمله میتوان به ساندووال چاوز[1] و بروویدز[2]اشاره کرد که این هزینه را به سه دسته ظرفیت نصب شده و معطل مانده، حمل ناکافی مواد و عرضه ضعیف خدمات تقسیم کردهاند. از نظر آن ها مجموع هزینههای کیفیت عبارتست از: درآمد از دست رفته و سود کسب نشده (ساندووال چاوز و بروویدز، 1998).
2-9-3. مدل هزینه فرایند
این مدل ابتدا توسط راس[3](1997) ارائه شد و نخستین بار توسط مارش[4] (1989) به منظور هزینهیابی کیفیت به کار رفته است (مارش، 1989). در این مدل هزینههای کیفیت به صورت مجموع هزینههای تطبیق و عدم تطبیق فرایند تعریف میشود. هزینه تطبیق عبارتست از: هزینههایی که باید صورت گیرد تا فرایند مشخصی در مرتبه اول، کالا یا خدمتی مطابق با استاندارد مدنظر تولید کند. هزینه عدم تطبیق نیز شامل هزینه شکست به دلیل فرایندی است که منجر به تولید مغایر با استاندارد مورد نظر میشود. تمایز اصلی این مدل با سایر روشها، تاکید بر فرایند به جای کالا یا خدمات تولید شده است.
2-9-4. مدلABC [5]
روش هزینهیابی بر مبنای فعالیت در حقیقت یک روش حسابداری است و یک مدلCOQ[6] نیست. از اصلیترین مشکلات در هزینهیابی کیفیت، عدم مطابقت سیستمهای حسابداری سنتی با آن است. این سیستمها غالباً دادههای مورد نیاز مربوط به کیفیت را ارائه نمیدهند، مثلاً سود ناشی از ارتقاء کیفیت را ثبت نمیکنند. ریشه مشکل در اینجاست که بیشتر اقلام موجود در هزینهیابی کیفیت بر مبنای فعالیت یا فرایند هستند، در حالی که سیستمهای حسابداری سنتی حساب ها را براساس اقلام هزینهها و نه فعالیتها ثبت میکنند این روش را کوپر و کاپلان[7](1988) برای حل این مشکل ارائه دادند تا به عنوان ابزاری جهت هزینهیابی کیفیت بکار رود (لارسون[8]،2002).
[1]– Sandoval chavez
[2]– beruvides
[3]– ross
[4] – marsh
[5]– Activity based costing
Cost of Quality-[6]
[7]– Cooper based caplan
[8] – larson