
ساختار و محتوای هویت چگونه است؟
آگوست 12, 2018فرآیند هویت
بروزنسکی (2007) مفهوم هویت را به عنوان یک نظریه راجع به خویشتن بسط میدهد تا فرآیندهای پویای ساختارهای درونی آن را نشان دهد او اظهار میدارد که افراد نظریهپردازانی هستند که در فرآیند استدلال نظری مربوط به خود درگیرند. نظریه خود یک ساختار مفهومی است که از مجموعه منظمی از فرضیات، طرحها، ساختارها و تقاضاهای مربوط به خود در تعامل با دنیای اطراف تشکیل شده است. مثل هر نظریه دیگری، نظریه خود، درکی از اطلاعات و تجارب را در مواجه با زندگی روزانه سازماندهی و منسجم میکند. نظریه خود نه تنها ریشه در رفتارهای قبلی دارد، بلکه شامل راهبردهای پردازشی یا ساختارهای عملیاتی است که کوششهای فرد را در جهت تطابق و مواجه با زندگی روزانه جهت و نظم میبخشد. تلاشهای سازگارانه با توجه به معیارها و اهداف فرد ارزیابی میگردند که گاهی این تلاشها منجر به بازخورد منفی میشوند. در یک دنیای پویا و متغیر تقاضاها، انتظارات و ساختارهای موقعیتی که در گذشته موثر بودهاند ممکن است دیگر معتبر نباشد. بنابراین تحول بهینه هویت در یک فضای پویا و متغیر باعث کنش متقابل و مستمر بین فرایندهای مشابهای میشود که این فرآیندها توسط ساختار هویت و جریان های اصلاح ساختارها هدایت میشوند.
برزونسکی (2007، به نقل از موشمن، 2008) معتقد است افراد به شیوههای متفاوتی به نظریهپردازی راجع به خود میپردازند یعنی افراد در چگونگی مواجه و پردازش اطلاعات، تصمیمات و تعارضات مرتبط با هویت با هم تفاوت دارند. وی سه سبک نظریهپردازی را تشخیص داده است که عبارتند از: علمی (اطلاعاتی)، جزمی(هنجاری)، موقعیتی (موردی).
محتوی هویت
در تحقیقات زیادی که در ارتباط با پایگاه های هویت انجام شده است محتوی به طور عملی در سه حوزه: مذهب، شغل و نقل جنسی تعریف میشود (روگو، مارسیا و اسلوسکی، 2007؛ کروگر، 2008). اما هویت نوجوانان ممکن است روی عقاید و درک شخصی خودشان از مسائل معنوی تأکید کنند و بعضی ممکن است به موقعیت اجتماعی حاصل از رعایت اعمال مذهبی و بیان اعتقاد دینی توجه کنند و عدهای نیز انتظارات مذهبی والدین و اعضای فامیل برایشان از اهمیت برخوردار باشد.
یک رویکرد متفاوت به محتوی هویت، تمرکز روی ماهیت اسنادها و عناصری است که هویت فرد طبق آنها تعریف میشود. برای مثال) چک[1] و همکارانش 2009( سه محتوی برای هویت تعریف کردهاند:
شخصی، جمعی و اجتماعی
هویت شخصی ریشه در اسنادهای خود خصوصی،از قبیل اهداف و ارزشهای شخصی، خود آگاهیها و وضعیتهای روانی منحصر به فرد دارد. هویت جمعی روی انتظارات و هنجارهای دیگران مهم و گروههای مرجع مثل خانواده، گروه اجتماعی، کشور، مذهب و غیره تأکید دارد. هویت اجتماعی به عناصر خود عمومی از قبیل شهرت، محبوبیت و تأثیر روی دیگران بر میگردد.
انواع اسنادهای خود که ذکر شد بیانگر سه حوزه ادراک خود است که اغلب افراد بخشی از هر کدام را دارا هستند، اما در میزان ترجیح و در دسترس بودن این اسنادها با هم تفاوت دارند. نتایج تحقیقات برزونسکی (2007) که روی دانشجویان آمریکایی انجام شد، نشان داد انواع اسنادی که نوجوانان برای تعریف و تبیین هویتشان به کار میبرند بنا بر سبک هویتی که دارند متفاوت است. افرادی که از یک سبک اطلاعاتی استفاده می کنند روی اسناد خود شخصی (مثل اهداف ارزشها و معیارهایشان) تأکید دارند و میزان بازخوردهای مربوط به خود را که منجر به تأکید دیدگاههای شخصی شان میشود اساس خود ارزیابیهایشان قرار میدهند. افرادی که سبک هنجاری را جهت پردازش اطلاعات مربوط به هویت شان به کار می گیرند، احساسی که از خود دارند مبتنی بر عناصر جمعی (مثل: خانواده، مذهب یا کشور) است. معیار ارزشی این نوجوانان، ارزشها و انتظارات افراد مهم زندگیشان است و هدف آنها بر مبنای افزایش عزت نفس جمعی – مثلا از طریق مقایسه گروههایی که آنها را از سایرین متمایز میکند – تنظیم شده است. بر عکس، افرادی که از سبک مغشوش – اجتنابی استفاده میکنند درکشان از هویت مبتنی بر عناصر خود اجتماعی (مثل محبوبیت، شهرت و تأثیر روی دیگران) است. خود ارزیابیهای این افراد بر اساس انتظارات فوری و موردی و تقاضاهای موقعیتی است. توجه اصلی آنها روی حضور مطلوب و اثرگذاریهای مناسب اجتماعی در جهت حفظ عزت نفس اجتماعی خود است.
ساختار هویت
در نظریه پایگاه های هویت مارسیا، تعهد به عنوان ساختار هویت تعریف شده است. تحقیقات شناختی اجتماعی بسیاری (بریکمن[2]، و کمبل[3]، 2008) (میوس، لدما، هلسن و ولبرگ[4]، 2010) نشان میدهند که تعهدات ثابت شخصی نقش مهمی را در تقویت عملکرد شخص و سلامت روانی – اجتماعی وی بازی میکند. تفاوت در میزان تعهد به تفاوتهایی که افراد در قدرت و روشنی معیارهای مربوط به خود، اعتقادات و باورهای خود، دارند مربوط میشود. طبق نظر (بریکمن 2008)، “تعهد” به رفتار فرد، تحت شرایطی که او سعی دارد طور دیگری عمل کند ثبات میبخشد. “تعهد یک چارچوب ارجاعی جهتدار و هدفمند ایجاد میکند که رفتار و بازخوردهای آن در درون این چارچوب بازبینی، ارزیابی و تنظیم میشود. تحقیقات نشان داده است که میزان بالای تعهد با تصمیمگیری هوشیارانه و مقابلهای متمرکز بر مشکل رابطه مثبت و با تعویق، توجیه عقلانی، اضطراب قبل از تصمیمگیری رابطه منفی دارد. مطالعات (موشن 2008) همچنین ثابت کرده که تعهد هویت با سبکهای پردازش هویت رابطه دارد. افرادی که فرآیندهای اطلاعاتی و هنجاری را به کار میگیرند تعهدات قویتری نسبت به افراد دارای سبک مغشوش – اجتنابی دارند.
طبق تحقیقاتی که برزونسکی انجام داده است، افراد دارای سبک پردازش اطلاعاتی و هنجاری هویت قویتر و خود واضحتری نسبت به افراد سبک مغشوش دارند. تعهدات ضعیفتر با سطوح پایین جسارت شخصی و مسؤولیت پذیری و سطوح بالای افسردگی رابطه دارد (نورمی و همکاران، 2010).
فقدان یک تعهد محکم احتمالاً افراد با سبک مغشوش – اجتنابی را در یک موقعیت به شدت آسیبپذیر قرار می دهد. علاوه بر این تحقیقات زیادی نشان میدهد در مقایسه با افراد دارای سبک هنجاری و اطلاعاتی، افراد دارای سبک مغشوش دامنهای از رفتارهای مشکلدار و مسائلی از قبیل اختلالات خوردن، مشکلات مربوط به مدرسه و تحصیل، واکنشهای روان نژندی و افسردگی و استفاده از الکل و دارو به صورت ناصحیح و زود هنگام را تجربه میکنند (برزونسکی، 2007)
[1] – Cheek
[2] – Brickman
[3] – Campbell
[4] – Meeus, Ledema, Helsen & Vollebergh