
– استراتژیهای گوناگون سرمایه در گردش و میزان نقدینگی
ژانویه 8, 2019– استراتژیهای گوناگون سرمایه در گردش و میزان نقدینگی
شرکتها میتوانند با به کار گیری استراتژیهای گوناگون در رابطه با مدیریت سرمایه در گردش میزان نقدینگی شرکت را تحت تاثیر قرار دهند. ایناستراتژیها را میزان ریسک و بازده آنها مشخص میکند مدیران سرمایه در گردش به دو نوع تقسیم میشوند : محافظه کار و متهور (جسور) (ریموند پی نوو، به نقل از جهانخوانی، 1380).
استراتژی محافظه کارانه در مدیریت سرمایه در گردش باعث خواهد شد که قدرت نقدینگی بیش از حد بالا رود. در اجرای سیاست محافظهکارانه سعی میشود که ریسک ناشی از ناتوانی باز پرداخت بدهیهای سررسید شده به پایینترین حد برسد. مدیر در این نوع استراتژی میکوشد تا مقدار زیادی دارایی جاری (که نرخ بازدهشان پایین است) نگه دارد. از این رو شرکتهایی که چنین استراتژی داشته، میکوشند تا مقدار زیادی دارایی جاری (که نرخ بازدهشان پایین است) نگه دارند. این شرکتها دارای ریسک نقدینگی و بازده اندک خواهند بود. سرمایه در گردش با استراتژی جسورانه میکوشد تا با داشتن کمترین میزان دارایی جاری از بدهیهای جاری بیشترین استفاده را ببرد و شرکت را به شکل اداره کند. در اجرای این استراثژی ریسک نقدینگی بالا خواهد بود و شرکتی که استراتژی را به اجرا در آورد بارها در وضعیتی قرار میگیرد که نمیتواند بدهیهای سررسید شده را بپردازد. از سوی دیگر چون حجم داراییهای جــــاری به پایینترین حد میرسد، نرخ بازده سرمایه گذاری بسیار بالا میرود (البته اگر شرکت ور شکست نشود) شرکتهایی که استراتژی جسورانه در پیش میگیرند ریسک بالایی را میپذیرند و نرخ بازدهشان بالا است (کیایی، 1387،4).
شرکتها میتوانند در اداره امور داراییهای جاری و بدهیهای جاری، استراتژیهای گوناگونی به کار ببرند با ترکیب این استراتژیهای گوناگون میتوان سیاستی را در پیش گرفت که سرمایه در گردش به حد مطلوب برسد
2-3-2- مدیریت موجودی نقد
مدیریت وجه نقد فرایندی است که شرکت را در استفاده بهینه از وجه نقد کمک میکند. ون هورن در تعریف مدیریت وجه نقد میگوید مدیریت وجه عبارت است از اداره وجوه شرکت در جهت حداکثر کردن قابلیت دسترسی به وجه نقد و درآمد بهره و وجوه بلا استفاده. موجودی نقد شامل پول وحساب جاری بانکی است. هدف از مدیریت موجودی نقد دسترسی به مبلغ بهینه (نه کم و نه زیاد) وجه نقد در زمان مورد نظر میباشد. مدیریت صحیح موجودی نقد مستلزم آگاهی از میزان نیازهای نقدی و نیز موجودی فصلی و همچنین محل تامین وجه نقد در تمامی اوقات است که این موضوع خصوصا در شرایط تورمی، بسیار ضروری میباشد (جیمز ون هورن، 1989)[1].
هدف مدیریت موجودی نقد این است که اولا برای پاسخ گویی به نیازهای فعلی وآتی، نقدینگی کافی داشته باشد و ثانیا وجوه نقد اضافی را که شرکت در حال حاضر مورد نیاز نداشته، به منظور کسب بازده، سرمایه گذاری کند. مدیر مالی باید در برنامهریزی خود، مبلغ و زمان بندی وجوه مازاد یا نیازهای نقدی شرکت را مشخص کند. تحقق مدیریت مطلوب وجه نقد نیازمند چند مرحله اساسی است :
1- با توجه به نیازهای شرکت حد مطلوب مانده وجه نقد شرکت تعیین شود شرکت همواره چه مقدار وجه نقد باید در اختیار داشته باشد که بیشتر از آن مازاد و کمتر از آن کمبود تلقی شود، البته ممکن است این رقم به صورت یک دامنه مطرح شود (به جای یک رقم خاص)
2- پیشبینی وجه نقد : دومین اقدام پیشبینی پرداختها و دریافتنیهای دوره آتی به صورت روزانه، هفتگی، ماهانه یا فصلی است. با در نظرگرفتن وجه نقدی که باید همواره در اختیار باشد و پیش بینیهای مذکور، میتوان کمبود یا مازاد نقدینگی را برآورد نمود.
3- پس از انجام پیشبینیهای موضوع بند 2 شرکت باید تلاشهایی را برای تحقق و یا بهبود آنچه پیش بینی شده انجام دهد. به عبارت دیگر وصولها و پرداختها را مدیریت نموده و فرایند شرکت بایستی اقدام به تسریع در وصولیها و کند کردن پرداختها باشد.
به عبارت دیگر ممکن است پیشبینی دریافتیها و پرداختیها بیانگر نوعی کمبود وجه نقد در دوره مورد پیشبینی باشد. لذا ضمن برنامهریزی برای تامین آن کمبود، شرکت را به اتخاذ تدابیر مناسب برای تسریع وصولها و یا کند کردن پرداختها ملزم میکند تا بخشی از این کمبودها جبران شود.
4- مرحه نهایی مدیریت وجه نقد تصمیم گیری در مورد سرمایهگذاری وجوه مازاد پیش بینی شده و یا تامین مالی کمبودهای پیش بینی شده است.
2-3-3- دلایل نگه داری وجه نقد توسط شرکتها
قبل از هر چیز لازم است بدانیم که شرکتها به چه دلیل اقدام به نگهداری وجه نقد میکنند. بر اساس نظریه کینز نگهداری وجه نقد سه دلیل عمده میتواند داشته باشد. دلیل اول : نیازهای معاملاتی یعنی پرداختیهایی که برای امور جاری و عادی شرکتها انجام میشود. دلیل دوم : نیازهای پیشبینی نشده که برای مقابله با آن شرکتها مقداری وجه نقد را به صورت ذخیره احتیاطی نگهداری میکنند. دلیل سوم : بهرهگیری از فرصتهای سرمایهگذاری (تغییر در نرخ بهره است. ). عوامل دیگری در نگهداری وجه نقد و میزان آن موثرند که ذیلاً برخی از آنها بیان میشود (طالبی، 1377، 6):
1- مقایسه هزینه نگهداری وجه نقد با هزینه ناشی از عدم نگهداری وجه نقد: به عبارت دیگر اگر شرکت وجه نقد نگهداری نکند و بخواهد در زمان مطرح شدن نیاز تامین مالی کند چه هزینه اضافی را متحمل میشود.
2 – سهولت دسترسی به وجوه نقد در زمان نیاز : اگر از لحاظ هزینه، عدم نگهداری وجه نقد به نفع شرکت باشد این سوال مطرح میشود که آیا به سادگی دسترسی به وجه را دارد یا نه.
3- میزان وجه نقد مورد نیاز : هر چه میزان وجه نقد مورد نیاز شرکت بیشتر باشد تهیه به موقع آن مشکلتر بوده لذا گرایش شرکت به نگهداری وجه نقد بیشتر میشود.
4- محل مصرف وجه نقد و امکان به تاخیر انداختن آن: هر چه محل مصرف حساستر(حیاتی) باشد و امکان تاخیر در مصرف وجه نقد مشکلتر باشد شرکت ناچار خواهد بود وجه نقد بیشتری نگه داری نماید.
به دلیل تفاوت ویژگیهای مذکور برای شرکتهای مختلف عملاً تا کنون مدل دقیقی برای اندازه گیری میزان مطلوب وجه نقد طراحی نشده است ولی از دید نظری باید میزان وجوه نقدی که بازدهی از آن عاید نمیشود را حد اقل ساخت، مشروط بر این که لطمهای به عملیات معمول شرکت وارد نسازد.
بسیاری از شرکتها نیازهای نقدی ادواری دارند و اگر بخواهند به طور دائم وجه نقد زیادی نگه داری کنند بازده آنها کاهش خواهد یافت. برای پوشش نیازهای ادواری و همچنین استفاده صحیح از موجودی نقد در دورههایی که نیازی به آنها نیست میتوان وجوه مازاد را در حسابهای سپرده یا اوراق بهادار کوتاه مدت دارای بازده سرمایهگذاری نمود. لذا مدیریت موجودی نقد مستلزم آگاهی از مبلغ وجوه در دسترس مازاد برای سرمایه گذاری، مدت زمان آن و همچینن راههایی سرمایهگذاری وجوه در دستریمیباشد. موسسه ممکن است وجوه نقد خود را به روشهای مختلف از جمله به شرح زیر سرمایه گذاری کند( مدرس و عبد اله زاده، 1387، 26).
1- سپردههای بانکی شامل حسابهای پس انداز کوتاه مدت و سپردههای تضمینی
2- سرمایه گذاری در اوراق بها دار کوتاه مدت
3- سرمایه گذاری در اوراق بها دار دولتی کوتاه مدت
4- سایر سرمایه گذاریهای کوتاه مدت
اگر دریافتیها و پرداختیهای نقدی کاملا هم زمان و قابل پیشبینی باشند، موسسه میتواند موجودی نقد کمی نگه داری کند. لذا مدیر مالی باید مبلغ وجه نقد مورد نیاز، منابع و مصارف آن را پیش بینی کند تا هزینه نگه داری موجودی نقد را حداقل سازد. بدیهی است این اطلاعات که هم برای کوتاه مدت و هم بلند مدت مورد نیاز میباشد، به مدیریت کمک میکند تا تامین مالی باز پرداخت بدهیها و وصول مطالبات را به نحو مناسبی زمان بندی کند.
شرکت میتواند برای نظارت دقیق برموجودی نقد و کاهش هزینه احتمالی آن، سیستم مدیریت موجودی نقد را مستقر سازد. برای تصمیمگیری نسبت به استقرار سیستم مدیریت موجودی نقد، مدیر مالی باید هزینههای مربوط شامل هزینههای بانکی، زمان مصرفی مدیر مالی و حقوق کارمندان اداری با منافع حاصل از استقرار سیستم مقایسه کند. این هزینهها شامل است.
[1]. James Vanhorn