
ارزیابی و تحلیل پروژه ها ی پیچیده فناوری اطلاعات با رویکرد تحلیل اختیارات حقیقی- …
اکتبر 7, 2020= F benefits,n ارزش آتی جریان نقدینگی منافع در دوره زمانی n
= F costs,n ارزش آتی جریان نقدینگی هزینه ها در دوره زمانی n
= P bemefits,n ارزش فعلی جریان نقدینگی منافع در دوره زمانی n
= P costs,n ارزش فعلی جریان نقدینگی هزینه ها در دوره زمانی n
= r نرخ تنزیل ثابت در دوره زمانی
= n تعداد واحدهای زمانی
سودمندی و سادگی روش NPV باعث شده است استفاده از این روش در ارزیابی مطلوبیت پروژه ها بسیار معمول باشد. با این وجود، این روش به این شهرت دارد که ارزش سرمایهگذاری ها را دست کم فرض میکند، چراکه یکی از فرضهای اصلی آن این است که وقتی یک بار که سرمایهگذاری صورت گرفت، تا انتها تغییرناپذیر خواهد بود. نقص دیگر NPV نیز محاسبه ارزش پروژههای با مدت زمان طولانی است که با نرخ تنزیل شدیدی ارزش آنها مورد اغماض قرار میگیرد.
علاوه بر معایبی که ذکر شد، NPV براین فرض استوار است که پارامترهای پیش بینی شده ورودی ایستا و دارای تعداد دقیق و معین هستند. با این حال NPV روش ارزشمندی است که به عنوان پایه و اساس در توسعه روشهای جدید از جمله Real Options مورد استفاده قرار گرفته است.
روشهای سنتی بودجه بندی سرمایه دارای نواقص زیادی برای تحلیل ارزش کسب و کاری پروژههای IT هستند. این روشها هیچ کدام بسیاری از منافع نامشهود IT را در نظر نمیگیرند. عدم قطعیت و ریسک نیز در آنها لحاظ نمیشود.
ح۲-۱۵– تحلیل ریسک سرمایهگذاریهای فناوری اطلاعات
عمده سرمایهگذاریهای فناوری اطلاعات در جنبههای نرم افزار، سخت افزار، افراد، آموزش، طراحی، نگهداری و پشتیبانی سیستمهای اطلاعاتی صورت میگیرند تا قدرت رقابتی و ارزش بیشتری برای سازمانها فراهم آورند(سات ات ال، ۲۰۰۶).
پاول در سال ۱۹۹۲ سرمایهگذاری در بخش IT را با انواع دیگر سرمایهگذاریها مقایسه نمود تا این موضوع را مورد بررسی قرار دهد که آیا سرمایهگذاریهای IT با دیگر سرمایهگذاریها متفاوت هستند یا خیر. او در ابتدا به این مساله اشاره میکند که سرمایهگذاریهای IT به این علت صورت میگیرند که سازمانها میخواهند مزیت رقابتی بدست آورند، تولیدشان را بهبود بخشند، به روشهای نوین مدیریتی و سازماندهی دست یابند و کسب و کار جدیدی را طرحریزی نمایند. یکی از مشکلات ارزیابی فناوری اطلاعات این است که کمی نمودن منافع و مسائل آن مشکل است. در ادامه پاول این فرضیه را مطرح میکند که سرمایهگذاریهای IT با دیگر سرمایهگذاریها تفاوت دارد. او برای اثبات این فرضیه از آزمون فرض استفاده میکند و دو راه حل را در نظر میگیرد. یکی اینکه سرمایهگذاریهای IT با دیگر سرمایهگذاریها فرقی ندارد و بنابراین همان تکنیکهای قبلی برای ارزیابی آنها مناسب هستند و گزینه دیگر آن کهIT با دیگر سرمایهگذاریها متفاوت است و بنابراین روشهای قبلی در این حوزه پاسخگو نیستند. در آخر پیشنهاد پاول این است که بایستی روش نوینی در این زمینه ایجاد شود که بر مسائل و مشکلات فعلی ITI[38] فائق شود.
هدف بکارگیری IT (اثربخشی، کارایی و یا کسب و کار جدید) در انتخاب شیوه ارزیابی سرمایهگذاری موثر است. همواره این هدف بستگی به سطح پیشرفت فناوری اطلاعات تا آن مقطع از زمان تصمیم گیری به سرمایهگذاری دارد. امروزه وجود تکنولوژیهای جدیدی چون ریزپردازنده ها، مشتری/سرویس دهنده، اینترنت، اینترانت، سیستمهای خاص منظوره و … سبب شده است تا سازمانها اهداف متنوعی را در سرمایهگذاری IT دنبال کنند و از این رو شیوه صحیح ارزیابی این گونه از سرمایهگذاریها عاملی حیاتی در انتخاب گزینه صحیح سرمایهگذاری میباشد.
از سوی دیگر یکی دیگر از مشکلات ارزیابی IT وجود عدم قطعیت در این حوزه است. در حال حاضر تکنیکهای ارزیابی سرمایهگذاری متداول مانند روش DCF به طور گسترده ای مورد انتقاد قرار گرفتهاند، چراکه قادر نیستند شرایط عدم اطمینان (فاکتوری که در تصمیمگیریهای سرمایهگذاری IT متداول است) را مدلسازی کنند. برای مثال در این شرایط ممکن است جایی که یک ارزیابی سرمایهگذاری فناوری اطلاعات منتج به NPV منفی میشود، هنوز هم سرمایهگذاری بتواند اختیارات ارزشمندی را ایجاد کند که در شرایط مطلوب (یعنی شرایطی که ریسکهای فنی یا منابع دیگر عدم اطمینان کمتر باشند) سرمایهگذاری اولیه در فناوری اطلاعات موفق باشد.
۲-۱۶- ویژگیهای خاص سرمایهگذاریهای فناوری اطلاعات
در بسیاری از جنبه ها سرمایهگذاری IT را میتوان با سرمایهگذاریهایی در زمینه تجهیز کردن تولید مقایسه کرد، با این تفاوت که در سرمایهگذاریهای IT عوامل سازمانی نیز دخیل هستند. همین طور سرمایهگذاریهای IT وجوه مشترک زیادی با سرمایهگذاریهای R&D دارند، از جمله این وجه اشتراکها میتوان نامشهود بودن، منافع دراز مدت و تأثیرگذاری بر کل سازمان را نام برد. در زیر به برخی از ویژگیهای خاص این سرمایهگذاریها اشاره میکنیم: (سان ات ال، ۲۰۰۶)
عدم قطعیت
تصمیمات سرمایهگذاری IT معمولاً به منظور تهیه تجهیزات جدید، استخدام افراد متخصص و یا طراحی محصولات جدید (نرم افزار و سیستمهای اطلاعاتی) صورت می گیرند. تمامی این سرمایهگذاری ها دارای شرایط عدم قطعیت اقتصادی[۳۹]، عدم قطعیت فنی[۴۰] و انعطاف داشتن مدیریت[۴۱] در سرمایهگذاریهای این نوع پروژه هستند.
عدم قطعیت اقتصادی معمولاً به عوامل بیرونی پروژه بستگی دارد و با نوسانات احتمالی قیمت و هزینه نشان داده میشود. از سوی دیگر عدم قطعیت در مسائل فنی به عوامل درونی مانند اندازه تولید و عملکرد پروژه ها با استفاده از فناوریهای متفاوت مرتبط است. انعطافهای مدیریت در پروژههای IT نشاندهنده درجه آزادی هستند که مدیریت در تصمیم گیری سرمایهگذاری دارد. برای مثال میتواند سرمایهگذاری را گسترش دهد، آن را به طور موقتی متوقف کند و یا از ادامه انجام یک پروژه جلوگیری به عمل آورد. حال اگر یکی از احتمالات در تحلیل اقتصادی نادیده گرفته شوند، ارزیابی سرمایهگذاری به طور صحیح صورت نخواهد گرفت.
در تعامل بودن با یکدیگر
یکی از جلوههای مهم بیشتر سرمایهگذاریهای فناوری اطلاعات طبیعت در تعامل بودن این پروژه ها با یکدیگر است. برای مثال زیر ساخت فناوری اطلاعاتی که در یک سازمان وجود دارد، در تمام پروژههای IT آن سازمان مشترک است. خود این زیرساخت فناوری اطلاعات ممکن است به تنهایی ارزش زیادی برای سازمان ایجاد نکند، و لیکن میتواند بستر اجرای موفقیت پروژه IT دیگری را فراهم کند و به این ترتیب برای سازمان ایجاد ارزش نماید و بنابراین بایستی در سرمایهگذاری آن زیرساخت فناوری اطلاعات اعتبار و دقت لازم لحاظ شود تا منافع آتی حاصل از آن بدست آیند. به طور مشابه، میتوان سیستمهای اطلاعاتی مانند ERP را مثال زد که در آنها چند سیستم اطلاعاتی در تعامل با یکدیگر هستند.
برگشت ناپذیر بودن
بیشتر سرمایهگذاریهای فناوری اطلاعات تا حدودی و یا به طور کامل برگشت ناپذیر هستند. به عبارتی حداقل هزینههای اولیه این نوع پروژه ها مستهلک میشوند، یعنی وقتی سازمان ها خط مشی و بالتبع کسب و کارشان تغییر میکند، هزینههای صرف شده برای IT برگشت ناپذیر هستند. مصداق برگشت ناپذیری سرمایه صرف شده برای پروژههای IT موارد زیر هستند:
اول اینکه تجهیزات و داراییهای فناوری اطلاعات دارای کاربرد خاص هستند و اگر نظر سازمان تغییر کند، این داراییها دارای کاربرد دیگری نیستند. برای مثال نرم افزاری که برای منظوری خاص در سازمان طراحی می شود، احتمالا برای آن منظور خاص کاربرد دارد و در صورت غیر مفید واقع شدن، هزینه صرف شده برای آن مستهلک می گردد. ثانیاً داراییهای IT به صورت دست دوم (حتی اگر بسیار نو باشند) ارزش خیلی کمتری از هزینه صرف شده برای آن ها دارند. ثالثاً بسیاری مواقع سیاستهای سازمانی و یا قوانین دولتی به دلایل امنیتی اجازه فروش تجهیزات و داراییهای IT مورد استفاده در سازمان را نمیدهند، که این خود باعث برگشت ناپذیر بودن سرمایههای فناوری اطلاعات میشود.
۲-۱۷- نواقص روشهای سنتی برای ارزیابی ریسک سرمایه گذاری در فناوری اطلاعات
روشهای مبتنی بر DCF از جمله ارزش خالص فعلی (NPV) به طور معمول برای ارزیابی فرصتهای سرمایهگذاری پیشنهاد میشوند. هدف این متدولوژی مقایسه بین جریانات نقدینگی مثبت و منفی در طی یک چارچوب مشخص و با هدف قضاوت در مورد ارزش پروژه ای است که این جریانات نقدینگی را ایجاد میکند. لازمه این امر این است که جریانات نقدینگی آتی با ارزش زمانی پول متناسب شوند. فرآیند تنزیل ارزش تمامی جریانات نقدینگی را به ارزش حال تبدیل میکند. جمع جبری این جریانات تخمین از ارزش فعلی را بدست میدهد.
در حالی که بزرگی و زمان منافع و هزینه ها با عدم قطعیت زیادی روبرو هستند، غالباً بحث برانگیزترین گام ارزیابی NPV از انتخاب نرخ تنزیل ناشی میشود(لاکنر،۱۹۹۹). در این روش ارزش ارزیابی شده یک سرمایهگذاری (یعنیNPV آن) به میزان زیادی به انتخاب نرخ تنزیل حساس میباشد. در واقع نرخ تنزیل نشان میدهد که ارزش پول حاضر به چه میزان از همین مقدار پول در آینده با ارزش تر است و کلید مقایسه پروژه در طی زمان است، چرا که از طریق این پارامتر هزینه ها و منافع پروژه که در زمانهای مختلف روی میدهند را میتوان مورد مقایسه قرار داد. ریچارد نووفیل در این باره توضیح میدهد که چقدر انتخاب نرخ تنزیل حیاتی است و نقش تعیین کنندهای در انتخاب سرمایهگذاری دارد. به طور عام هرچقدر نرخ تنزیل بزرگتر در نظر گرفته شود ارزش پروژه کمتر نشان داده میشود و مخصوصاً ارزش پروژههای با افق زمانی بیشتر نمود کمتری پیدا میکند.
پروژه ای را فرض کنید که به یک هزینه صعودی[۴۲] نیاز دارد و منافع حاصل از آن در طی سالیان متعدد حاصل میشود. در مدل NPV، تأثیر هزینه صعودی ثابت است، چراکه ارزش فعلی هزینههایی که در حال حاضر بایستی صورت بگیرند برابر با مقدار تمام و کمال آن هزینه هاست (یعنی هزینه ها در ۰= n محاسبه میشوند). در مقابل، چون منافع در درازمدت اتفاق میافتند هرچه نرخ تنزیل بیشتر شود، تأثیر و میزان منافع کمتر نشان داده میشود. بنابراین با افزایش میزان نرخ تنزیل این طور به نظر میرسد که پروژه جذابیت کمتری دارد. در واقع از لحاظ فنی هیچ مشکلی وجود ندارد، ولی مدیران کلاً تمایل دارند برای ارزش یابی پروژه ها نرخ تنزیل را به شکل نامتناسبی بالا فرض کنند (۱۹۹۴٫(Dixit and Pindyck, این خود منجر به داوری اشتباه در مورد ارزش پروژه ها میشود.
روش NPV که معمول ترین در زمینه ارزیابی سرمایهگذاری ها محسوب میشود، ارزش پروژهها را دست کم فرض میکند، چراکه در این روش تعهد به یک پروژه غیرقابل تغییر فرض میشود. بنابراین در این روش ارزش پروژه براساس انتظارات جریان نقدینگی تخمین زده میشود و تأثیرات ناشی از اتفاقاتی که در آینده رخ میدهند در نظر گرفته نمیشود. این در حالی است که فرصتهای تصمیم گیری منابع مهم ارزش سرمایهگذاری هستند.
۲-۱۸- فاکتورهای تعیین کننده ارزش اختیارات حقیقی در سرمایه گذاری IT
بر اساس الگوی قیمت گذاری گزینه “بلک و شولز”، ارزش یک گزینه مالی بوسیله ۵ فاکتور مشخص می شود که شامل متغیرهای ارزش فعلی سهام، زمان اعمال اختیار، نرخ واریانس ارزش سهام، ارزش اعمال اختیار (قیمت توافقی) و نرخ برگشت بدون ریسک می باشد که نقش بسیار مهمی در ارزش گذاری گزینه ها دارد (بلک وشولز، ۱۹۷۳).
یک سرمایه گذاری جدید IT با دارایی ها و سرمایه گذاری های موجود واکنش نشان می دهد و این واکنش یا بصورت مثبت یا منفی بوده است (گارود و کاماراس وامی، ۱۹۹۸). اگر مثبت باشد، نوعی هماهنگی برای شرکت فراهم می سازد، در حالی که در صورت تاثیرات منفی، ممکن است به مزیت رقابتی شرکت آسیب برساند. اگر سرمایه گذاری تاثیر تعاملی بین سرمایه گذاری جدید و فعلی را تقویت نماید می تواند مسیرهای فنی جدیدی را فراهم نماید. با این وجود، زمانی که مقاومت در برابر موارد غیر ضروری رخ می دهد منابع ارزشمند شرکت را از بین می برد و اجرای اختیارات حقیقی را دشوار می سازد، بجز گزینه رهاسازی.
علاوه بر این، یک سرمایه گذاری جدید IT رقیبان را مجبور به سرمایه گذاری های متقابل می نماید تا بتوانند با این سرمایه گذاری رقابت نمایند. این واکنشهای رقیبان یا سرمایه گذاری های متقابل توسط رقیبان می تواند در دراز مدت بر مبنای درامدی و ساختار هزینه شرکت تاثیرگذار باشد، و در نهایت بر قابلیت توجیه تصمیم های سرمایه گذاری در زمینه فناوری و ارزش اقتصادی یک سرمایه گذاری تاثیر می گذارد (پورتر، ۱۹۸۵).
۲-۱۹- الگوی اختیارات آشیانه ای:
از آنجایی که اکثر پروژه ها فناوری اطلاعات به صورت وابستگی های داخلی با پروژه های دیگر می باشند، به همین دلیل توالی وابستگی ها با استفاده از الگوی اختیارات آشیانه ای ارائه می شود. الگوی اختیارات آشیانه ای در پژوهش هایی که به منظور ارزش گذاری و اولویت بندی مجموعه از نوآوری های IT که برای سرمایه گذاری در یک سازمان می باشد کاربرد دارد. یک الگوی اختیارهای آشیانه ای ایجاد می شود تا مجموعه نوآوری ها را اولویت بندی نماید. بررسی ها نشان داد که پروژه هایی که می توانند برای آغاز سایر خدمات مهم ارتقا یابند دارای ارزش گزینه ای بالاتری می باشند که با ارزیابی از طریق DCF سنتی به صورت مجزا قابل مشاهده نمی باشند. الگوی اختیارات آشیانه ای پیچیدگی های ارزش گذاری مجموعه پروژه ها را به طور همزمان در نظر می گیرد و روش تحلیلی را ارائه می نماید که ارزشهای فوری و مربوط به آینده پروژه ها را به صورت واقعی در نظر می گیرد و توجه مدیران را به تصمیمات تاکتیکی جلب می نماید، مانند چه پروژه ای را به سرعت سرمایه گذاری و اجرا نماییم (واتسون،۲۰۰۴).
۲-۲۰- روش Real Options و تصمیمات سرمایهگذاری IT:
مشخصههای اصلی تصمیمات سرمایهگذاری IT پیوسته و وابسته بودن، پویایی و پیچیدگی هستند. این ویژگی ها به طور مشخص توسط تحلیل Real Options مورد بررسی قرار میگیرند و بدینوسیله سرمایهگذاران بر محدودیتهای روشهای سنتی قبلی در این زمینه فائق میآیند. برای مثال برای سرمایهگذاریهای فناوری اطلاعات وابسته به دیگر سرمایهگذاریهای قبلی، استفاده از اختیارات محتمل الوقوع ریسک سرمایهگذاری را در پروژههای فناوری اطلاعات بزرگ در شرایط عدم قطعیت کاهش میدهد، بدین شکل که انجام سرمایهگذاری به صورت مرحله به مرحله انجام می گیرد به طوری که انجام هر مرحله منوط به انجام موفقیت آمیز مراحل قبلی باشد. همین طور تحلیل Real Options با ارزشیابی انعطافپذیری و راههای مختلف در تصمیمات سرمایهگذاری IT مشخصه پویایی پروژههای فناوری اطلاعات را در تصمیم گیریهای سرمایهگذاری در نظر میگیرد. به این شکل تصمیم گیرندگان سرمایهگذاری به این مساله ترغیب میشوند که سرمایهگذاری ها را به شکلی طراحی کنند که دارای انعطافپذیری باشند و امکان انتخابهای مختلف در آنها وجود داشته باشد، به شکلی که منافع بالقوه سازمان بالفعل شوند. این انعطافپذیری میتواند در ورودیهای سرمایهگذاری باشد، مانند وارد کردن یک فناوری نوین و یا یک قانون جدید در شرایط سرمایهگذاری و یا حتی انعطافپذیری در خروجی ها مانند محصولات نرم افزاری با ویرایش مختلف برای قسمتهای مختلف بازار و متناسب با نیازهای مختلف. نهایتاً تحلیل Real Options بدین شکل پاسخگوی مشخصه پیچیدگی سرمایهگذاری فناوری اطلاعات است که بر نتایج تعاملات کسب و کار و فناوری اطلاعات نیز متمرکز میشود. ارزشیابی فناوری اطلاعات توسط این متدولوژی مانند روشهای سنتی محدود به ارزیابی مالی کوتاه مدت و به صورت ایزوله صورت نمیگیرد، بلکه در این تحلیل این بررسی انجام میشود که چگونه سرمایهگذاری IT با فناوریهای کسب و کار و دیگر اجزای سازمانی در تعامل است و در نتیجه ارزش کسب و کار را به طور قابل ملاحظه ای افزایش میدهد (۲۰۰۰،Bharadwaj).
۲-۲۱- نقدها و دفاع ها ROT
روش های مختلف ارزیابی اقتصادی اساساً دارای پیش فرض هایی هستند که آنها را متناسب با شرایط خاصی می کند. یعنی از یک روش تحلیل و ارزیابی اقتصادی نمی توان و نباید در همه شرایط استفاده نمود. لذا نظریه اختیارات حقیقی نیز از این امر مستثنی نبوده و بنا به فراخور مسأله می تواند مورد استفاده قرار گیرد. در این بخش به برخی نقاط مثبت و منفی این نظریه اشاره خواهیم کرد.
دانلود متن کامل این پایان نامه در سایت abisho.ir |